معنی تشریفات اداری

حل جدول

تشریفات اداری

فرمالیته

بوروکراسی


تشریفات و مقررات اداری

بروکراسی/ بوروکراسی

بوروکراسی


مقررات و تشریفات اداری

بوروکراسی

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

اداری

اداری، وزاری


تشریفات

رسمی، شکلیه، طقوس، مراسم، نشا، نظام

عربی به فارسی

اداری

اداری , اجرایی , مجری

لغت نامه دهخدا

تشریفات

تشریفات. [ت َ] (ع اِ) آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند.


اداری

اداری. [اِ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اداره. || عضو اداره.

فرهنگ عمید

اداری

مربوط به اداره: میز اداری،
کارمند اداره،
ویژگی کاری که در اداره انجام می‌شود: جریان اداری،

فرهنگ فارسی هوشیار

اداری

(صفت) منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا ء روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ما ء موران دولت با مردم می باشد.


تشریفات

بار آیین ها (مصدراسم) جمع تشریف. تشریفها، مراسم پذیرایی آبرومندانه. -3 لوازم پذیرایی آبرومندانه.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تشریفات

آیین ها

معادل ابجد

تشریفات اداری

1607

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری